اين روز را ـ كه يكى از دو عيد بزرگ اسلامى است ـ احكامى است، از جمله نماز عيد، مستحب مؤكد و بعضى آن را واجب دانستهاند، هر چند وجوب آن در عصر حضور امام متفق عليه است. در عصر غيبت به نحو فرادى نيز مىتوان خواند، و افضل جماعت است. دو ركعت و وقت آن از طلوع خورشيد است تا ظهر و افضل پس از بلند شدن آفتاب است. مستحب است در صحرا خوانده شود.
در اين روز مستحب است پس از ده نماز فريضه در غير منى و پانزده نماز اگر در منى باشد، كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است اين تكبيرات گفته شود: «الله اكبر، الله اكبر، لا اله الاّ الله والله اكبر، الله اكبر ولله الحمد، الله اكبر على ما هدانا و الحمدلله على ما اولانا، والله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام». (بحار:91/113)در اين روز مستحب ـ بلكه به قولى واجب ـ است غسل نمودن بعد از طلوع فجر.
نيز در اين روز مستحب مؤكد و سنت است قربانى نمودن. به «اضحيه» و «قربانى» رجوع شود.
رسول خدا (ص) فرمود: «انما جعل الله هذه الاضحى لتشبع مساكينهم من اللحم، فاطعموهم»: خداوند بدين سبب قربانى را در اين روز مقرر داشت تا مستمندان از خوردن گوشت سير شوند، پس در اين روز به آنها گوشت بخورانيد.
علاء بن فضيل از امام صادق (ع) روايت كرده مردى از آن حضرت در باره قربانى در اين روز پرسيد، فرمود: بر هر مسلمان واجب است جز اين كه نتواند، وى پرسيد: آيا از جانب اهل خانه نيز واجب است؟ فرمود: اگر خواستى بابت آنها نيز قربان كن و گرنه نكن، ولى بابت خودت ترك مكن.پيغمبر (ص) در اين روز دو گوسفند را به دست خود ذبح مىنمود و پس از ذبح اولين گوسفند مىگفت: خداوندا اين بابت خودم و هر يك از بستگانم كه امروز قربان نكرده است. و پس از ذبح گوسفند دوم مىگفت: خداوندا اين از آن خودم و به حساب هر يك از افراد امتم كه قربان نكرده باشد.
على بن جعفر گويد: از برادرم موسى بن جعفر (ع) راجع به قربانى پرسيدم، فرمود: يك قچ سپيد سياه شاخدار فربه بدين امر انتخاب كن، و اگر گوسفندى بدين صفت نيافتى بز نر اخته نشده و گرنه اخته شده گوسفند، اگر نيافتى يك رأس ميش فربه براى قربان برگزين.اميرالمؤمنين (ع) مىفرمود: براى قربانى حيوان دو ساله و بالاتر انتخاب كن كه گوشها و چشمانش سالم باشند، آن را رو به قبله كن و هنگامى كه مىخواهى آن را بسمل كنى بخوان: «وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا مسلما وما انا من المشركين، انّ صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له و بذلك امرت و انا من المسلمين، اللهم منك و لك، اللهم تقبل منى، بسم الله الذى لا اله الاّ هو، والله اكبر و صل على محمد و على اهل بيته» سپس خود از آن بخور و ديگران نيز بدان اطعام كن. (وسائل:14/204 ـ 207)
امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: حيوان خانگى را نبايد قربان نمود. (وسائل:14/208)به «قربانى» نيز رجوع شود.
رسول الله (ص): «من احبّ دنياه اضرّ بآخرته». (وسائل:16/9)
ابوعبدالله الصادق (ع): «من اضرّ بشىء من طريق المسلمين فهو له ضامن». (وسائل:29/241)رسول الله (ص): «من اضرّ بامرأة حتى تفتدى منه نفسها لم يرض الله له بعقوبة دون النار... (وسائل:22/282)
محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم زنى يا مردى چشمش را از دست داده و پزشكان مىگويند تو را درمان مىكنيم ولى بايستى چهل شبانه روز به پشت بخوابى. مىتواند بهمين حال نماز بخواند؟ فرمود: آرى چنانكه در قرآن آمده (فمن اضطر غير باغ...).
زنى بنزد عمر آمد و به زنا اعتراف نمود و خود خواستار اجراى حد شرعى بر خويش گرديد . عمر دستور داد حد بر او جارى كنند. على (ع) فرمود: در آغاز از او بپرسيد چگونه مرتكب زنا شد و سپس او را حدّ بزنيد. وى گفت: در بيابان بودم. سخت تشنه شدم. از دور خيمهاى را ديدم. بدان خيمه پناه بردم. مردى در آن خيمه بود. گفت: تا تسليم من نشوى آب بتو ندهم. تسليم نشدم و از آنجا برفتم ولى تشنگى بر من غالب گرديد آنچنانكه چشمانم بگودى فرو رفت و زبانم خشك شد. بناچار به آن خيمه بازگشتم و پس از تسليم ، آن مرد آب به من داد.حضرت فرمود: اين از همان مواردى است كه قرآن فرموده: (فمن اضطر غير باغ...) پس او را رها ساختند و عمر گفت: لولا على لهلك عمر. (برهان:1/174)
به «حد شرعى» نيز رجوع شود.
ابوعبيدة الحذّاء، قال: سمعت اباجعفر (ع) يقول: «ان الله تعالى اشدّ فرحا بتوبة عبده من رجل اضلّ راحلته و زاده فى ليلة ظلماء فوجدها، فالله اشدّ فرحا بتوبة عبده من ذلك الرجل براحلته حين وجدها»: ابوعبيده گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مىفرمود: خداوند از توبه بندهاش شادمانتر است از آن كسى كه در شب تاريك، مركب سوارى و توشه راه خود را گم كند و سپس آن را بيابد ... (كافى:2/43)
«ايّها الناس ! اتّقوا الله الذى ان قلتم سمع ، و ان اضمرتم علم» : از آن خداوند بيمناك باشيد كه اگر سخنى به زبان جارى كنيد بشنود ، و اگر چيزى به دل پنهان كنيد بدان آگاه گردد . (نهج : حكمت 203)
باريك ميان كردن . علىّ (ع) : «الله الله معشر العباد ! و انتم سالمون فى الصحة قبل السقم ، و فى الفسحة قبل الضيق ، فاسعوا فى فكاك رقابكم من قبل ان تغلق رهائنها ، اسهروا عيونكم ، و اضمروا بطونكم»: زنهار زنهار اى بندگان خدا! فرصت را غنيمت شمريد، فرصت تندرستى را پيش از فرارسيدن بيمارى، و در حال رفاه و وسعت پيش از آن كه سختى و شدّت دست دهد، بكوشيد در راه رهائى خويش پيش از آن كه درهاى آزادى به رويتان بسته شود، شبها را (به عبادت) به بيدارى بسر بريد و شكمهاتان را (به روزه) باريك كنيد . (نهج:خطبه 183)اضمار فرس را : لاغر كردن اسب را. ضمير آوردن براى اسمى در كلام. اضمار بر شريطه تفسير: حذف عامل اسم بشرط تفسير آن عامل به ما بعد آن. و آن اسم را مضمر بر شريطه تفسير نامند يا مضمرى كه عامل آن بر شريطه تفسير است.
و اينك برخى از آن آيات:
(يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم) ; اى مؤمنان ! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را اطاعت نمائيد و فرمانداران از خودتان را. (نساء:59)(من يطع الرسول فقد اطاع الله) ; هر كه پيامبر را اطاعت كند در حقيقت خداى را اطاعت نموده. (نساء:80)
(و ما ارسلنا من رسول الاّ ليطاع باذن الله) ; هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه بفرمان خدا بايستى از او اطاعت شود. (نساء:64)(انّما كان قول المؤمنين اذا دعوا الى الله و رسوله ليحكم بينهم ان يقولوا سمعنا و اطعنا); تنها گفتار مؤمنان هنگامى كه بسوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميانشان داورى كند بايستى آن باشد كه بگويند بگوش دل شنيديم و اطاعت نموديم. (نور:51)
(و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار) ; هر كه خدا و رسولش را اطاعت كند خداوند او را به باغهائى جاى دهد كه جويبارها در كنارشان روان باشد. (نساء:13)(و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم...); هيچ مرد و زن مسلمان را نرسد كه چون خدا و رسولش در موردى حكم و فرمانى دهند ]در آن مورد سرباز زند و[ در شئون زندگيشان ]بيرون فرمان خدا و رسول[ از خود اختيارى داشته باشند. (احزاب:37)
(فاستخفّ قومه فاطاعوه) فرعون قوم خود را دست انداخت پس از او اطاعت نمودند. (زخرف:54)(و لان اطعتم بشرا مثلكم اذا لخاسرون); اگر هرآينه از بشرى مانند خودتان اطاعت كنيد در آن هنگام زيانكار خواهيد بود. (مؤمنون:34)
(و قالوا ربّنا انا اطعنا سادتنا و كبرائنا فاضلّونا السبيلا) ; گفتند: پروردگارا ما سروران و بزرگانمان را اطاعت نموديم پس ما را از راه بدر بردند. (احزاب:67)(و ان تطع اكثر من الارض يضلّوك عن سبيل الله) ; و اگر از اكثريت مردم اطاعت كنى تو را از راه حق بدر برند. (انعام:116)
در كتاب تهذيب از امام صادق (ع) روايت شده كه شبى رسول خدا (ص) نماز عشاء را به تأخير انداخت، عمر بدرب خانه پيغمبر (ص) رفت و دق الباب كرد و صدا زد: اى پيغمبر، زنان و كودكان همه بخواب رفتند (پاسى از شب رفته و دير شده) حضرت چون شنيد بيرون آمد و فرمود: شما را نرسد كه مرا بيازاريد، و به من امر كنيد، آنچه وظيفه شما است اينكه بشنويد و اطاعت نمائيد. (تفسير صافى:4/203)سليم بن قيس گويد: از اميرالمؤمنين(ع) شنيدم كه فرمود: در برخورد با سه نفر مواظب دينتان باشيد مبادا ازتان بربايند. سومين آنها كسى است كه به قدرت و شوكتى رسيده و به حكمرانى دست يافته ، فكر مىكند كه اطاعت او اطاعت خدا و مخالفت با او مخالفت با خدا است در صورتى كه او دروغ مىگويد زيرا در معصيت خالق نتوان از مخلوق اطاعت نمود و تنها كسى كه اطاعتش واجب است خدا است و پيغمبر خدا و كسانى كه فرمانروائى آنها از سوى خدا باشد، و اينكه خداوند اطاعت پيغمبر و امام را واجب نموده بدين سبب است كه آنان معصوم و (از هر خطا) پاكند و بر خلاف فرمان خدا فرمانى نمىدهند.
امام هادى (ع) فرمود: كسى كه هم تو را دوست دارد و هم فكر خود را بتو توجه داده از او اطاعت كن. (بحار:75 و 78)امام صادق (ع) فرمود: «وصل الله طاعة ولىّ امره بطاعة رسوله و طاعة رسوله بطاعته فمن ترك طاعة ولى الامر لم يطع الله و لا رسوله» خداوند اطاعت از زمامدار (معصوم و منصوب) خود را به اطاعت از پيامبرش و اطاعت از پيامبرش را به اطاعت از خودش پيوند داده پس هر كه از طاعت ولى امر (امام معصوم) سرپيچى كند در حقيقت نه خدا را اطاعت نموده و نه رسولش را . (سفينة البحار)
نقل است كه پيغمبر (ص) سپاهى را به سركردگى يكى از انصار به جائى اعزام داشت و افراد سپاه را فرمود كه از او اطاعت كنند، وى در بين راه خواست اطاعت آنها را از خود بسنجد دستور داد آتشى بيفروختند و سپس نفرات سپاه را امر كرد كه در آن درآيند، آنان تصميم گرفتند حسب دستور پيغمبر (ص) از او اطاعت كنند و وارد آتش شوند ، جوانى برخاست و گفت: ما كه به پيغمبر (ص) پناه آوردهايم تا از آتش برهيم چگونه خود را به آتش بزنيم؟! شتاب مكنيد تا بنزد پيغمبر (ص) برگرديم. پس از بازگشت ماجرا را به عرض حضرت رساندند، حضرت فرمود: اگر چنين مىكرديد اين آتش به آتش دوزخ منتهى مىشد، هيچگاه در معصيت ، اطاعت روا نيست، آن اطاعت واجب است كه در راه خدا و رضاى او باشد. (كنزالعمال:14398)حذيفه گويد: روزى پيغمبر (ص) بما خطاب نمود و فرمود: بشنويد. عرض كرديم: آمادهايم، بفرمائيد. باز هم فرمود: بشنويد. تا سه بار، پس فرمود: در آينده كسانى بر شما حكومت كنند كه دروغگو و ستمكار بوند هر كه با آنها ارتباط برقرار كند و دروغشان را تصديق نمايد و در ظلمشان با آنان همكارى كند چنين كسى از من نيست و من از او بيزارم و به حوض كوثر بر من درنيايد و هر كه از آنها بريده باشد و دروغشان را نپذيرد و در ظلمشان با آنان همكارى نكند او از من و من از اويم و كنار حوض كوثر مرا از خود خوشنود يابد. (كنز: 14402)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: اطاعت (از كسى) جز در امرى كه خدا پسند باشد جايز نيست. (كنز:2/358)ابو بصير مرادى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم اينكه در قرآن آمده (اتخذوا احبارهم و رهبانهم...) ; مسيحيان علما و عبادشان را خداى خويش گرفتند ، چگونه بوده است؟ فرمود: بخدا سوگند كه علما و عبّاد نصارى مردم را به پرستش خويش نخواندند و اگر چنين ادعا مىكردند آنان را اجابت نمىنمودند ولى حرامى را بر آنها حلال يا حلالى را بر آنان حرام ميكردند و آنان اطاعتشان مىنمودند و ناخودآگاه آنان را مىپرستيدند. (وسائل:18/89)
از امام كاظم (ع) در حديثى مفصل آمده كه فرمود: نجات (از خطرات اخروى) امكان پذير نباشد جز به اطاعت (از خدا و پيامبران خدا)، و اطاعت تحقق نپذيرد جز بدانش، و دانش به دست نيايد جز به آموزش، و آموزش آنگاه ثمر دهد كه خرد با آن توأم باشد ... (وسائل:18/8)از امام صادق (ع) سؤال شد چرا خداوند همه مردم را يكتا پرست و مطيع نيافريد (كه گناهى نباشد) با اينكه خداوند قادر بود آنها را چنين بيافريند؟ فرمود: اگر خداوند مردم را چنين آفريده بود آنها كارى نكرده بودند كه مستحق پاداشى بوند زيرا در اين صورت (كه جبراً خدا را اطاعت كنند) طاعتشان بخدا مربوط مىشد و آنها كننده كار و انجام دهنده عبادت نبودند و چون چنين باشد بهشت و جهنم كه پاداش و كيفر كار بنده است آفريده نمىشد، ولى خداوند خلقى را آفريد و آنان را به بندگى خود امر فرمود و از نافرمانى بر حذر داشت و حجت را به فرستادن پيامبران بر آنها تمام نمود و به نازل كردن كتب آسمانى عذرى برايشان نگذاشت تا خود آنها باشند كه فرمان برند و آنها باشند كه نافرمانى كنند تا به پاداش يا كيفر عمل خويش رسند. (بحار:10/164)
پيغمبر (ص) فرمود: اطاعت از زن پشيمانى ببار آورد. (كنز:44493)و فرمود: خداوند هر خيرى را كه بكسى برساند يا هر شرى را كه از كسى دفع سازد نتيجه اطاعت از فرامين او است زيرا طاعت پروردگار عامل رسيدن بهر خيرى است كه آدمى در پى آنست و وسيله نجات از هر شرى كه وى از آن گريزانست.
و آن حضرت در حجة الوداع فرمود: جز بطاعت پروردگار نتوان به آنچه كه نزد او است دست يافت.و فرمود: هر كه خدا را اطاعت كند او در ذكر خدا است هر چند نماز و روزه (مستحبّى) و تلاوت قرآنش اندك باشد.
و نيز از آن حضرت است كه خداوند مىفرمايد: هر آن بنده كه مرا اطاعت كند او را (تحت حمايت خود دارم و) به غير خودم نسپارم، و هر بنده كه از اطاعت من سرپيچد وى را به خودش واگذارم و دگر باكى نداشته باشم كه به كدام بيغوله سقوط كند.اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دلسوزترين مردم به خود ، مطيعترين آنها است به خدا.
امام صادق (ع) فرمود: در قيامت گروهى (پيش از اينكه بحسابشان رسيدگى شود) به در بهشت آيند و اجازه ورود خواهند، به آنها گفته شود: شما كيستيد؟ گويند ما صابرانيم. به آنها گويند بر چه چيزى صبر كرديد؟ گويند: بر (مشقت) طاعت خدا و بر (مشقّت) ترك معصيت او صبر نموديم. خداوند عزوجل فرمايد: راست مىگويند آنها را به بهشت هدايت كنيد.
و نيز آن حضرت فرمود: اينكه خداوند امر و نهى كرده تا مردمان در مورد اوامرش از او اطاعت نموده و در نواهيش باز ايستند و كسى كه در اوامر خدا مطيع بود از هر سودى كه بدست خدا است بهرهمند گردد و كسى كه از منهيات خدا دست برندارد خدا را عصيان نموده و آنكس كه در حال عصيان و تمرد بميرد خداوند او را به رو در دوزخ افكند. و بدانيد كه رابطهاى ميان خدا و هيچ
كسى حتى ملائكه مقرب و پيامبران مرسل نباشد جز اطاعت او پس اگر خواستيد براستى مسلمان باشيد در اطاعت او بكوشيد كه هيچ قدرتى به دست كسى جز خدا نباشد.
در احاديث نبوى و روايات واصله از اهلبيت عصمت و طهارت نيز سفارشات اكيده در اينباره آمده، كه به بخشى از آنها اشاره مىشود: امام صادق (ع): «من اطعم ثلاثة من المسلمين غفر الله له»: هر آن كس سه نفر از مسلمانان را خوراك دهد خداوند وى را بيامرزد (بحار:74/367). رسول الله (ص): «من اطعم مؤمنا لقمة اطعمه الله من ثمار الجنة»: هر كه يك لقمه غذا به مسلمانى بخوراند خداوند از ميوههاى بهشت غذاى او سازد (بحار:69/382). عنه (ص) أيضاً: «خيركم من اطعم الطعام و افشى السلام و صلّى و الناس نيام»: بهترين شما كسى است كه به ديگران خوراك دهد و به عموم سلام كند و در حالى كه مردمان به خواباند به نماز بايستد. (بحار:74/360)
الصادق (ع): «من اطعم عشرة من المسلمين اوجب الله له الجنّة»: هر كه ده تن از مسلمانان را خوراك دهد خداوند بهشت را بر او واجب سازد (بحار:74/367). على بن الحسين (ع): «من اطعم مؤمنا من جوع اطعمه الله من ثمار الجنّة»: هر كه مؤمن گرسنهاى را خوراك دهد خداوند از بر و بار درختان بهشتى به وى بخوراند . (وسائلالشيعة:9/49)اطعام طعام ـ در شرع اسلام ـ از جمله كفارات است كه در موارد عديده بدان دستور داده شده. به «كفارات» رجوع شود.
قال الصادق (ع) لبعض اصحابه : «لا تُطلع صديقك من سرّك الاّ على ما لو اطّلع عليه عدوّك لم يضرّك ، فانّ الصديق قد يكون عدوّك يوما ما»: امام صادق(ع) به يكى از ياران خود فرمود: دوست خود را تنها بر آن اسرارت آگاه ساز كه اگر دشمنت بر آنها آگاه شود زيانى به تو نرساند، زيرا بسا همان دوست، دشمن تو گردد . (بحار:74/177)
رسول الله (ص) : «من اطّلع فى بيت جاره فنظر الى عورة رجل او شعر امرأة او شىء من جسدها ، كان حقّا على الله ان يدخله النار مع المنافقين الذين كانوا يتّبعون عورات الناس ...»: هر كه به خانه همسايهاش سر بكشد و به شرمگاه مردى يا موى زنى يا بخشى از بدن وى نظاره كند، بر خدا است كه وى را با منافقانى كه به شرمگاههاى زنان چشم مىدوختند به دوزخ درآورد . (بحار:76/369)