اصل نماز (در شريعتاسلام) در مكه و در ابتداء بعثت بر پيغمبر (ص) نازل گرديد ، و اما كيفيت و شمار آنها و شمار ركعات ، چنان كه معهود و متعارف است در شب معراج نازل گرديده است .
(اقم الصلاة لدلوك الشمس الى غسق الليل وقرآن الفجر انّ قرآن الفجر كان مشهودا)(اسراء:78) . اين آيه وجوب نمازهاى پنجگانه را مى رساند ، كه دلوك شمس حسب روايت اهل بيت ، زوال شمس يعنى وقت ظهر است و غسق ليل يعنى تاريكى شب به نيمه شب تفسير شده است و فاصله بين زوال و نيمه شب ظرف چهار نماز : ظهر و عصر و مغرب و عشاء است ; و «قرآن الفجر» نماز صبح مراد است .
نماز در همه شرايع و اديان مقرر بوده هر چند در كيفيت آن با هم اختلاف داشته اند . قرآن راجع به انبياء سلف مى فرمايد : (و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة) . حضرت ابراهيم مى گويد : (ربّ اجعلنى مقيم الصلوة) در باره اسماعيل آمده : (و كان يأمر اهله بالصلوة) در باره بنى اسرائيل آمده (واجعلوا بيوتكم قبلة و اقيموا الصلوة).
آيات و روايات در باره اهميت نماز بسيار آمده كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
(فاقيموا الصلوة انّ الصلوة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا) : نماز را برپاى داريد كه نماز بر مؤمنان فرضى واجب است . (نساء:103)
(و استعينوا بالصبر و الصلوة و انّها لكبيرة الاّ على الخاشعين) : از شكيبائى و نماز كمك بگيريد و نماز امر سنگينى است جز بر خداپرستانى كه معتقدند (در قيامت) خداى را ملاقات كنند و بازگشتشان به سوى او است . (بقره:45)
در تفسير، ذيل اين آيه آمده كه پيغمبر(ص) هرگاه مشكلى به او روى مى آورد به نماز و روزه استمداد مى جست . و از امام صادق (ع) روايت است كه فرمود : چرا غافليد از اينكه هرگاه مشكلى از مشاكل دنيا به يكى از شما دست دهد وضو بسازد و به نمازگاه خود رود و دو ركعت نماز بخواند و در آن نماز خداى خويش را بخواند و حاجتش را از او بخواهد ؟!
(و اقم الصلوة انّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر) : نماز را بپاى دار كه نماز از زشتى و ناپسند باز مى دارد . (عنكبوت:45) در تفسير صافى ذيل آيه آمده كه امام صادق (ع) فرمود : نماز حايل و حاجز خدا است كه بين نمازگزار و گناهان حايل مى گردد تا گاهى كه وى نمازگزار باشد و سپس اين آيه را تلاوت نمود .
روايت است كه جوانى از انصار كه همواره پشت سر پيغمبر (ص) نماز مى خواند در عين حال به گناهانى آلوده بود، اين را به پيغمبر (ص) خبر دادند ، حضرت فرمود : بالاخره روزگارى نمازش او را از اين كار بازدارد . ديرى نشد كه جوان توبه نمود و از گناه دست برداشت . (صافى:414)
پيغمبر (ص) فرمود : نماز ستون دين است هر كه آن را ترك كند در حقيقت دين خود را منهدم ساخته . و فرمود : از نمازهاتان مواظبت كنيد كه روز قيامت نخستين چيزى كه خداوند بنده اش را از آن بازخواست كند نماز است كه اگر آن را به درستى انجام داده فبها و گرنه او را به آتش افكند .
و فرمود : بين بنده و كفر همين نماز است.
و فرمود : شيطان همواره از آدمى بيمناك و ترسناك است تا گاهى كه به نمازهاى پنجگانه اش مواظبت دارد و چون نمازهايش را سبك شمرد و ضايع ساخت بر او گستاخ گردد و او را به گناهان بزرگ افكند .
و فرمود : چون وقت هر نماز مى شود ملكى در برابر مردم بايستد و گويد : اى مردم برخيزيد و آتشهائى را كه بر پشت خود افروخته ايد به نماز فرو نشانيد .
و فرمود : از من نيست كسى كه نماز را سبك شمارد ، نه به خدا سوگند در كنار حوض (كوثر) بر من وارد نشود . و فرمود : هر چيزى را نمائى است و نماى دين شما نماز است . (بحار:82/209 ـ 227)
در ارشاد القلوب آمده : در يكى از روزهاى جنگ صفين كه جنگ و كشتار به اوج خود رسيده بود ابن عباس ديد على(ع) بين دو لشكر ايستاده به آسمان مى نگرد . گفت : يا اميرالمؤمنين چه كار مى كنى ؟! فرمود : مى خواهم بدانم ظهر شده يا نه كه نماز بخوانيم . ابن عباس گفت : اين چه وقت نماز است كه جنگ در اوج شدت است ؟! فرمود : مگر ما به چه هدف با اينها مى جنگيم ؟! ما به حساب نماز و برقرار ماندن نماز مى جنگيم .
ابن عباس گويد : على (ع) نماز شب ترك نكرد حتى ليلة الهرير (شبى كه دو لشكر به هم ريخته بودند) .
امام صادق (ع) فرمود : شيعيان ما را هنگام فرا رسيدن وقت نماز امتحان كنيد كه مواظبتشان به نماز در چه حدى است . (سفينة البحار)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود : اگر نمازگزار مى دانست كه در حال نماز چه رحمتى از سوى پروردگار او را فرا مى گيرد هرگز راضى نمى شد سر از سجده بردارد . (بحار:10/89)
على بن زيد از ابوعثمان روايت كند كه گفت : روزى با سلمان زير درختى نشسته بوديم ، سلمان شاخه خشكى از درخت به دست گرفت و آن را تكان داد كه همه برگهائى كه بر آن بود بريخت . سپس گفت : اى ابوعثمان از من نمى پرسى چرا چنين كردى ؟ گفتم : منظورتان از اين كار چه بود ؟ گفت : روزى با پيغمبر (ص) كنار درختى ايستاده بوديم حضرت شاخه خشكى از آن بدست گرفت و آن را تكان داد كه همه برگهايش ريخت و به من فرمود : اى سلمان از من نمى پرسى چرا چنين كردم ؟ عرض كردم : بفرمائيد چرا اين كار كرديد ؟ فرمود : چون مسلمان وضوى كامل بسازد و سپس نمازهاى پنجگانه اش را انجام دهد آنچنان گناهانش بريزد كه برگهاى خشك اين شاخه بريخت ، سپس اين آيه تلاوت نمود (واقم الصلوة طرفى النهار ... انّ الحسنات يذهبن السيئات) .
ابو امامه گويد : در مسجد حضور پيغمبر(ص) نشسته بوديم ناگهان مردى وارد شد و گفت : يا رسول الله من گناهى مرتكب شده و مستحق حد گشته ام ، از شما مى خواهم آن حد را بر من جارى كنى . حضرت فرمود : مگر نه تو هم اكنون با ما نماز خواندى ؟ گفت : آرى . فرمود : خداوند از حد تو (و به روايتى از گناه تو) درگذشت .
از اميرالمؤمنين (ع) روايت است كه فرمود : روزى با پيغمبر (ص) در مسجد نشسته بوديم و منتظر وقت نماز بوديم ناگهان مردى سر رسيد و گفت : يا رسول الله مرتكب گناهى شده ام . حضرت روى از او برگردانيد و ما نماز را به جماعت پشت سر پيغمبر ادا نموديم ، آن مرد برخاست و سخن خود را تكرار كرد . پيغمبر (ص) فرمود : مگر نه تو اين نماز را با ما خواندى و وضو و طهارتش را به درستى انجام داده بودى ؟ گفت : آرى چنين بوده . فرمود : همان نماز كفاره گناه تو گرديد .
از ابوحمزه ثمالى روايت است كه گفت : از يكى از دو امام باقر يا صادق (ع) شنيدم كه فرمود : روزى اميرالمؤمنين (ع) رو به جمع حضار نمود و فرمود : كداميك از آيات قرآن از همه آيات اميدبخش تر است ؟ يكى گفت : آيه (انّ الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء) فرمود : اين اميدبخش است ولى نه آنچنان كه مراد من است . ديگرى گفت : (ومن يعمل سوء او يظلم نفسه ...) فرمود : آرى درست است ولى اميدبخش ترين نيست . ديگرى گفت : (قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله) فرمود : آرى نيكو اميدبخشى است ولى نه آنچنان . ديگرى گفت : (والذين اذا فعلوا فاحشة او ...)فرمود : اين نيز اميدوار كننده است ولى اميدبخش ترين نيست . پس همه ساكت ماندند . فرمود : اى مسلمانان چه تان شده ، چرا ساكت مانديد ؟! همه گفتند : يا اميرالمؤمنين به خدا سوگند بيش از اين ندانيم . فرمود : از حبيبم رسول الله (ص) شنيدم فرمود : اميدبخش ترين آيه در كتاب خدا اين آيه است :
(و اقم الصلوة طرفى النهار) و آيه را تا به آخر خواند و فرمود : اى على سوگند به آنكه مرا مژده دهنده و بيم دهنده مبعوث نمود كه چون يكى از شما (مسلمانان) از وضوى خود (به قصد نماز) برخيزد همه گناهان از اندامش فرو ريزد و چون با دل و جان به خداى خويش روى آورد (و به نماز برخيزد) از نماز نپرداخته باشد كه همه گناهانش آمرزيده شده باشد مانند روزى كه از مادر زاده باشد و چون بين دو نماز گناهى از او سر زند نماز بعد او را اينچنين از آن گناه پاك سازد ، سپس فرمود : اى على نمازهاى پنجگانه براى امت من بسان نهرى جارى است كه به درب خانه يكى روان بُوَد كه چون بدنش چرك آلود باشد و در روز پنج بار در آن نهر شستشو كند آيا چركى به بدنش باقى مى ماند ؟ آرى نمازهاى پنجگانه براى امت من به خدا قسم اينچنين است . (مجمع البيان)
از امام صادق (ع) سؤال شد به چه سبب شما زناكار را كافر نمى دانى ولى بسا مى بينم كه تارك نماز را كافر مى خوانى ؟ فرمود : بدين سبب كه زناكار و مانند او كه مرتكب چنان اعمالى مى شوند بدين جهت است كه شهوت بر او غالب مى شود و بر اثر فشار شهوت بدين عمل دست مى زند در صورتى كه ترك نماز جز بى اعتنائى و گستاخى و سبك شمردن نماز موجبى ندارد ، و چنين حالتى كفر است . (بحار:69/66)
«نمازهاى واجب و مستحب»
امام صادق (ع) فرمود : نماز واجب : ظهر چهار ركعت و عصر چهار ركعت و مغرب سه ركعت و عشاء آخر چهار ركعت و نماز فجر دو ركعت است كه مجموع نمازهاى واجب (يوميه) هفده ركعت است . و نماز سنت (نوافل مرتبه) سى و چهار ركعت است : چهار ركعت بعد از نماز مغرب كه در سفر و حضر خوانده مى شود و دو ركعت نشسته پس از عشاء كه يك ركعت محسوب مى شود و هشت ركعت هنگام سحر كه آن نماز شب است ، و شفع دو ركعت و وتر يك ركعت (پس از نماز شب) و دو ركعت نافله فجر پس از وتر انجام مى گردد ، و هشت ركعت قبل از نماز ظهر و هشت ركعت قبل از نماز عصر ... نماز در سفر هشت فرسخ شكسته (نماز چهار ركعتى به دو ركعت) مى شود ... (بحار:10/222)
و اما نمازهاى واجب غير يوميه عبارتند از : نماز آيات ، نماز جمعه ، نماز عيدين ، نماز ميت ، نماز طواف . به اين عناوين رجوع شود .
«وقت نماز»
وقت نماز ظهر و عصر (حسب فتاوى مشهور از فقهاء متاخر شيعه) مابين زوال (ميل خورشيد از وسط آسمان يا دائره نصف النهار به سمت مغرب) تا غروب آن ، البته از اول ظهر به مقدار اداء يك نماز چهار ركعتى براى حاضر و دو ركعتى براى مسافر ، به نماز ظهر اختصاص دارد ، و آخر آن به همين مقدار به نماز عصر مختص است .
و از غروب آفتاب (به نشان از بين رفتن سرخى از سمت مشرق) تا نصف شب وقت است دو نماز مغرب و عشاء را ، اين وقت به شخص مختار اختصاص دارد ، و اما مضطر مانند آنكه خوابش برده يا فراموش كرده يا زن به علت عادت زنانه نمازش به تاخير افتاده و مانند آن ، وقت اين دو نماز براى اين اشخاص تا طلوع فجر باقى است . كسى كه عمدا نماز خود را از نصف شب به عقب افكنده باشد نيز تا طلوع فجر نمازش اداء است هر چند گناه كرده است . وقت مختص در اينجا نيز مانند وقت مختص در ظهر و عصر است .
وقت نماز صبح از طلوع فجر صادق (پهن شدن نور صبح بر افق مشرق) است تا طلوع خورشيد .
وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا گاهى كه سايه برگشته هر چيز به اندازه خود آن شود .
وقت فضيلت نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى كه سايه برگشته هر چيز به اندازه همان چيز بشود . و وقت فضيلت نماز عصر از پايان وقت فضيلت ظهر آغاز و به دو برابر شدن سايه هر چيز ختم مى گردد .
وقت فضيلت نماز مغرب از اول مغرب است تا گاهى كه سرخى از سمت مغرب از ميان برود ، وقت فضيلت عشاء از پايان فضيلت مغرب شروع و به ثلث شب ختم مى شود .
وقت فضيلت نماز صبح از طلوع فجر است تا پديد آمدن سرخى از سمت مشرق .
مستحب است فاصله انداختن بين دو نماز مغرب و عشاء ، و نيز بين دو نماز ظهر و عصر ... (عروة الوثقى)
از امام صادق (ع) روايت است كه جبرئيل اوقات نمازهاى پنجگانه را بدين گونه به پيغمبر(ص) آموخت : چون خورشيد از وسط آسمان ميل نمود به وى گفت : نماز ظهر بخوان و چون سايه به اندازه يك قامت انسان شد گفت نماز عصر ادا كن و چون خورشيد در افق پنهان گشت او را به نماز مغرب دستور داد و هنگامى كه سفيدى سمت مغرب فرو رفت او را گفت : نماز عشاء بخوان و چون فجر دميد دستور نماز صبح به وى داد ; فرداى آن روز باز جبرئيل آمد در حالى كه سايه به قدر يك قامت شده بود و گفت : هم اكنون نماز ظهر بخوان و چون سايه به قدر دو قامت شده بود بيامد و گفت نماز عصر بخوان ، سپس هنگام غروب آفتاب آمد و گفت نماز مغرب بخوان و سپس موقعى باز آمد كه يك سوم شب گذشته بود و او را گفت نماز عشاء بخوان و سپس هنگامى آمد كه نور صبح آشكار شده بود و خواندن نماز صبح به وى دستور داد آنگاه به پيغمبر (ص) گفت : بين اين دو حد وقت نماز است .
از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده كه پيغمبر (ص) مكرر در شب بارانى نماز مغرب و عشاء را جمع كرد (هر دو را با هم خواند) . از امام صادق (ع) آمده كه پيغمبر(ص) در مسافرت نمازهاى ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشاء را با هم جمع مى كرد و اين موقعى بود كه حضرت در حال شتاب بود .
از آن حضرت روايت شده كه جدا ساختن نمازها افضل است .
امام باقر (ع) فرمود : پدرم على بن الحسين (ع) كودكان را مى فرمود نماز مغرب و عشاء خود را هم زمان بخوانند ، سبب پرسيدند فرمود : اين كار به از آنست كه خوابشان ببرد و نخوانند .
عبيد بن زراره گويد : به حضرت صادق(ع) عرض كردم : بسا شود كه ما جمعى از اصحاب در خانه يكى از خودمان جمع باشيم و بعضى از ما نماز ظهر و بعضى نماز عصر مى خواند و همه اينها در وقت ظهر انجام مى شود ؟ فرمود : اشكالى ندارد ، مسئله (وقت) بحمدالله و نعمته وسيع است .
از آن حضرت روايت شده كه فضيلت اول وقت بر آخر وقت همچون فضيلت آخرت است بر دنيا . در حديث ديگر از آن حضرت آمده كه درك فضيلت اول وقت آدمى را سودمندتر است از مال و فرزندش . (بحار:82/331 ـ 364)
«قبله نمازگزار»
جهتى كه نمازگزار بايستى بدان روى كند و به سمت آن متوجه باشد . به «قبله» رجوع شود.
«لباس نمازگزار»
پوشاك شخص نمازگزار ، كه داراى شرائطى ويژه است .
به «لباس» رجوع شود .
«مكان نمازگزار»
شرائط و خصوصيات جائى كه نمازگزار مى تواند نماز خود را در آن برگزار كند :
1 ـ مباح بودن ، يعنى غصب نباشد ، بدين معنى كه اگر آن جا را مالك ديگرى باشد بدون رضايت آن مالك نتوان در آن نماز گزارد ، چنان كه اگر وقف باشد تنها موقوفٌ عليهم مى توانند از آن استفاده كنند ، مانند مدارس موقوفه و امثال آن ، مگر اين كه شخص ميهمان موقوف عليه باشد . و نيز اگر آن جا متعلق حق ديگرى باشد ، مانند حق رهانه و حق غرماء ميت و حق سبق و امثال آن .
اگر جاهل به غصب يا غافل از آن باشد يا آن را فراموش كرده و در آنجا نماز گزارد اشكالى ندارد .
اگر عمدا يا جهلا يا سهوا در جاى غصبى قرار گرفت بايستى (پس از التفات) شتابان از آنجا خارج شود ، و اگر وقت نماز ضيق باشد در حال بيرون شدن نماز بخواند و براى ركوع و سجود اشاره كند ، اين نماز قضا ندارد جز اين كه عمدا و با علم به غصب بدانجا آمده يا خود غاصب باشد ، كه در اين صورت احتياطا نماز خود را بعداً قضاءً نيز تكرار نمايد ، مگر اين كه در حال توبه از آنجا بيرون آيد .
2 ـ مكان ثابت و مستقر باشد ، پس نماز در جاى لرزان مانند كشتى در حال لرزش (جز در حال ناچارى) باطل است .
3 ـ جائى باشد كه متعارفا بداند تا آخر نماز مى تواند نمازش را به آرامش به انجام رساند ، و اگر در معرض مزاحمت باشد ، چنان كه ازدحام جمعيت در آنجا معمولا او را از جايش بركنده مى كند ، يا اوضاع جوى مانند باد و باران نمى گذارد نمازش را تمام كند ، نماز در آنجا صحيح نيست .
4 ـ جائى نباشد كه از حيث خطر جانى ايستادن در آنجا شرعا جايز نباشد ، مانند محل درندگان ، يا به زير سقفى كه در شرف انهدام است ، يا به كنار ديوارى اين چنين .
5 ـ ايستادن بر آن مستلزم هتك حرمت مقدسات و يا امرى از اين قبيل نباشد ، چنان كه بر آنجا قرآن نوشته شده باشد .
6 ـ جائى باشد كه اين نمازگزار بتواند به نحو صحيح افعال نماز را انجام دهد ، مثلا سقف آنجا بدان مقدار كوتاه نباشد كه اين شخص به حسب طول اندام خود نتواند در آنجا قيام كند .
7 ـ پيشاپيش يا برابر قبر معصوم نباشد .
8 ـ به نجاست مسرية نجس نباشد ، آنچنان كه لباس يا بدن نمازگزار را نجس كند .
9 ـ سجده گاه در آنجا بالاتر يا پست تر از جاى ايستادن به بيش از چهار انگشت بسته نباشد .
10 ـ زن و مرد در يكجا و به كنار هم آنچنان كه زن جلوى مرد و يا به پهلوى او بدون حائل و كمتر از ده ذراع نباشد . گرچه اقوى كراهت اين امر است .
«اذان و اقامه»
اذكارى مخصوص با كيفيتى خاص كه با استحباب مؤكد سرآغاز نماز مى باشد . به «اذان» و «اقامة» رجوع شود .
«قرائت نماز»
خواندن حمد و يك سوره در دو ركعت اول و خواندن حمد يا تسبيحات در ركعت سوم و چهارم . به «قرائت» و «تسبيحات» رجوع شود .
«ركوع نماز»
خميدگى به كيفيت خاص و با قصد تعظيم كه در هر ركعت واجب و از اركان نماز است . از امام صادق (ع) روايت است كه چون پيغمبر (ص) به ركوع مى رفت (آنچنان پشتش هموار بود كه) اگر آب به پشت او مى ريختى سرازير نمى شد و نمى ريخت . در حديث است كه در حد ركوع كافى است سر انگشت دست به سر زانو برسد . در حديث اميرالمؤمنين (ع) آمده كه در ركوع و سجود تلاوت قرآن نباشد و آنچه در اين دو مورد بايد گفت ستايش خداوند است و سپس درخواست حوائج از خدا .
هشام بن حكم از امام صادق (ع) روايت كند كه فرمود : هيچ كلمه بر زبان آسان تر و از نظر معنى رساتر از (سبحان الله) نباشد . عرض كردم آيا در ركوع و سجود بجاى تسبيح مى توان (لا اله الاّ الله) و (الحمدلله)و (الله اكبر) گفت ؟ فرمود : آرى همه اينها ذكر خدا است . از آن حضرت روايت شده كه چون امام جماعت بگويد «سمع الله لمن حمده» مأموم بگويد : «ربنا لك الحمد» و اگر خود به تنهائى نماز گزارد يا امام جماعت باشد بگويد : «سمع الله لمن حمده الحمدلله رب العالمين» . (بحار:85/104 ـ 119)
«سجود نماز»
در هر ركعت از نماز دو سجده (به خاك افتادن به كيفيت خاص) واجب و مجموع دو سجده در يك ركعت ركن است . امام باقر(ع) فرمود : سجده بايد بر هفت عضو بدن انجام شود : پيشانى و دو كف دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا ، و رساندن بينى به زمين سنت است .
هشام بن حكم گويد : از امام صادق (ع) راجع به سجده گاه و آنچه ميتوان بر آن سجده كرد و آنچه نتوان بر آن سجده نمود پرسيدم فرمود : بر زمين و رستنيهاى آن جز آنچه قابل خوردن و پوشيدن است مى توان سجده كرد ... معاوية بن عمار گويد : امام صادق (ع) كيسه ديباى زردى داشت كه تربت ابى عبدالله الحسين (ع) در آن بود و چون هنگام نماز مى شد بر سجاده خود مى ريخت و بر آن سجده مى كرد و مى فرمود: تربت حسين (ع) هفت پرده (آسمان) را مى شكافد (و نماز را به عرش مى رساند) . حميرى به حضرت حجت (عج) نامه نوشت كه سجده بر لوحى كه از تربت حسين (ع) ساخته شده جايز است و در اين فضيلتى هست ؟ جواب فرمود : جايز است و داراى فضيلت است .
يكى از ياران امام صادق (ع) گويد : حضرت را ديدم كه در كجاوه بر كاغذ سجده مى كرد . (بحار:85/134 ـ 154) در حديث اسحاق بن عمار از امام كاظم (ع) ذكر سجود سه بار «سبحان ربى الاعلى و بحمده» آمده است . (وسائل:4/681)
«تشهّد نماز»
تشهد از اجزاء واجبه نماز است كه در نمازهاى دو ركعتى و يك ركعتى يك بار و در نمازهاى بيش از دو ركعتى دو بار انجام مى شود . و كيفيت آن پس از سر برداشتن از سجده اخير گفتن «اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شريك له و اشهد انّ محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد» و آن حداقل واجب تشهد مى باشد و در حديث امام صادق (ع) آمده كه تشهد در دو ركعت اول نماز بدين كيفيت است : «الحمدلله اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شريك له و اشهد انّ محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته» . (وسائل:4/989) تشهدات مستحبه مفصله اى نيز وارد شده كه مى توان به كتب مفصله رجوع كرد .
«سلام نماز»
در پايان هر نماز پس از تشهد دستور است يكى از اين دو سلام مخصوص يا هر دو آنها گفته شود : «السلام علينا و على عبادالله الصالحين . السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» . از امام باقر (ع) روايت است كه چون تشهد تمام كردى از سمت راست و چپ خود سلام كن و بگو : «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» . (بحار:85/308)
نماز آيات :
نمازى كه هنگام وقوع زلزله و خسوف و كسوف يا رخداد يكى از آيات آسمانى واجب مى شود . به «آيات» رجوع شود .
نماز استخارة :
اگر كسى در انجام كارى مردد باشد و نداند انجام آن امر به صلاح او است يا ترك آن ، يا در انتخاب يكى از دو كار متردد باشد، مستحب است از خدا بخواهد آنچه اصلح به حال او است برايش انتخاب نمايد ، معنى استخاره خواستار انتخاب از كسى شدن است .
بدين منظور نمازهائى به كيفيتهائى مخصوص از حضرات معصومين نقل شده است كه بعضى از آن وجوه ذيلا بيان مى شود:
دو ركعت نماز (مانند نماز صبح بدون اذان و اقامه) مى خوانى و در ركعت دوم پيش از ركوع قنوت مى گيرى و پس از سلام نماز به سجده مى روى و در سجده صد بار مى گوئى «استخيرالله» يعنى از خدا مى خواهم برايم انتخاب نمايد . و پس از تمام شدن صدبار ، مى گوئى : «لا اله الاّ الله العلى العظيم ، لا اله الاّ الله الحليم الكريم ، ربّ بحق محمد و آل محمد صلّ على محمد و آل محمد و خر لى فى كذا و كذا (و به جاى كذا و كذا كار خود را مى گوئى) للدنيا و الآخرة خيرة فى عافية» .
و يا اين كه دو ركعت نماز مى گزارى و پس از سلام خداى را از صميم دل مى خوانى و در دعاى خود مى گوئى : «الّلهم انّى استخيرك بعلمك ، و استخيرك بعزّتك ، و استخيرك بقدرتك ، و اسألك من فضلك العظيم ، فانّك تقدر ولا اقدر ، و تعلم ولا اعلم ، و انت علاّم الغيوب ، ان كان هذا الامر الذى اريده خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى ، و خيرا لى فيما ينبغى فيه الخير ، فانت اعلم بعواقبه منّى فيسّره لى ، و بارك لى فيه ، و اعنّى عليه ، و ان كان شرّا لى فاصرفه عنّى ، و اقض لى بالخير حيث كان ، و رضّنى به حتى لا احبّ تعجيل ما اخّرت ، ولا تأخير ما عجّلت». (مقنعة:216)
نماز استسقاء :
نماز طلب باران به «باران» رجوع شود .
نماز اعرابى :
يكى از نمازهاى مستحب با كيفيتى مخصوص . به «اعرابى» رجوع شود .
نماز اوّل هر ماه :
نمازى كه روز اول هر ماه خواندن آن مستحب است . به «ماه» رجوع شود .
نماز تراويح :
نمازى كه عامّه در ماه رمضان مستحب مى دانند . به «تراويح» رجوع شود .
نماز جعفر :
نمازى كه پيغمبر اسلام(ص) به جعفر بن ابى طالب هنگام بازگشت وى از حبشه تعليم نمود ، به «جعفر بن ابى طالب» رجوع شود .
كيفيت آن نماز اين است :
چهار ركعت با دو سلام . در ركعت اول بعد از حمد سوره (اذا زلزلت الارض زلزالها) و در ركعت دوم پس از حمد سوره (والعاديات) و در ركعت سوم پس از حمد سوره (اذا جاء نصرالله) و در ركعت چهارم پس از حمد سوره (قل هوالله احد)بخواند ، و در هر ركعت هفتاد و پنج بار ذكر «سبحان الله و الحمدلله ولا اله الاّ الله والله اكبر» بگويد ، كه در مجموع نماز سيصد بار اين ذكر گفته شود ، بدين كيفيت : در هر ركعت بعد از تمام شدن سوره پانزده بار ، و در ركوع ده بار ، و در قيام پس از ركوع ده بار ، و در سجود ده بار ، و در نشستن بين دو سجده ده بار ، و در سجده دوم ده بار ، و پس از سر برداشتن از سجده ده بار اين ذكر گفته شود ، و در سجده اخير پس از پايان ذكر ، گفته شود : «سبحان من لبس العز و الوقار ، سبحان من تعطّف بالمجد و تكرّم به ، سبحان من لا ينبغى التسبيح الاّ له ، سبحان من احصى كل شىء علمُه ، سبحان ذى المنّ و النعم ، سبحان ذى القدرة والامر ، اللهمّ انى اسئلك بمعاقد العزّ من عرشك ، و منتهى الرحمة من كتابك ، و باسمك الاعظم و كلماتك التامّات التى تمّت صدقا و عدلا ، ان تصلّىَ على محمد و آل محمد ، و ان تفعل بى كذا و كذا» و به جاى «كذا و كذا» حاجت خويش را به زبان مى آورى . (مقنعة:168)